ای شنیدم که شبی بر سر مد /دختری با پدرش بود به جنگ
پدر از روی نصیحت می گفت/ که مکن پیروی از راه فرنگ
مرو از خانه برون بی چادر /بر تن خویش مکن دامن تنگ
ای بسا گرگ که در جامه میش/ بهر صید تو نوازد آهنگ
نکنند این دغلان از دغلی/ بهر اغفال تو یک لحظه درنگ
دختر از روی تعرض گفتش /آنچه تو گوئی بود جمله جفنگژ
باش خاموش دگر یاوه مگو که تو پیری و بری از فرهنگ
مدتی شد سپری زان جریان /تا که یک شب پسری گوش به زنگ
با سخن های زیبنده عشق /با بیانات دل انگیز و قشنگ
همچو آهو به سخن رامش کرد/ از ره حیله چو روباه زرنگ
گوهر عفت او را زد و برد کرد /دامان وی آلوده به ننگ
همچنانی که به خود می بالید /زیر لب زمزمه کرد این آهنگ
صید با پای خود افتاد به دام /مرغ با میل خود افتاد به چنگ